انسان گرایی سکولار یا اومانیسم سکولار فلسفه ایست که بر پایهٔ خرد و اخلاقیات و داد گریست. و هرگونه پایهٔ فراطبیعی و مذهبی برای اخلاقیات را رد میکند. به نظر اومانیستهای سکولار اخلاقیات ارتباطی با دین ندارد. مانند انواع دیگر اومانیسم ,اومانیسم سکولار بر روی روشهایی که به زندگی شاد آدمی میانجامد تاکید میکنند.
واژهٔ انسانگرایی سکولار در قرن بیستم برای روشن کردن تفاوت آن با انسانگرایی دینی درست شد. یک مفهوم مشابه «انسانگرایی علمی» است که ای ا ویلسون زیست شناس مشهور آن را چنین توصیف کرده است: «تنها جهانبینی که با افزایش دانستنیهای دانش درباره جهان واقعی و طبیعت می خواند».
اصول:
1,نیاز به آزمایش اعتقادات - این باور که ایدئولوزی ها,سنت ها,چه مذهبی چه سیاسی و چه اجتماعی,باید سبک و سنگین شوند,ازمایش شوند و تنها با ایمان باور نشوند.
2,خرد، مدرک و روش علمی -تعهد به استفاده از خرد انتقادی، مدارک واقعی علمی، روشهای تحقیق و تفحص به جز ایمان و عرفان و تصوف، برای یافتن راه حلها برای مشکلات انسان و پاسخگویی به مسائل مهم انسان.
3,کامیابی، رشد و خلاقیت - اهمیت و اولویت به کامیابی، رشد و خلاقیت برای اشخاص و کل نوع بشر.
4,جستجوی حقیقت -جستجوی مداوم برای یافتن حقایق عینی، با این درک که دانستنیهای نو و آزمایشهای تازه به طور همیشگی دریافت ناکامل ما را تغییر میدهند.
5,این زندگی -توجه به این زندگی و تعهد به معنادارکردن آن با فهم بهتر از خودمان، تاریخمان، پیشرفتهای عقلانی و هنری مان و نگرش کسانی که با ما متفاوت اند.
6,ارزشهای اخلاقی -پژوهش روی انواع اشخاص، قوانین اجتماعی و سیاسی اخلاقیات و رفتار، قضاوت دربارهٔ آنها بر پایهٔ توانایی آنها برای بهترکردن زندگی انسان و مسئولیت اشخاص.
7,ساختن جهان بهتر - تعهد به خرد، تبادل آزاد اندیشهها، نیکخواهی و تحمل نظرات. ترقی با ساختن جهانی بهتر برای خودمان و فرزندانمان.
انسانگرایی سکولار از چند جهت با انسانگرایی دینی متفاوت است:
1: انسانگرایان مذهبی روی مراسم مذهبی تاکید دارند. ولی انسانگرایان سکولار اغلب به این طور مراسم علاقهمند نیستند.
2: برخی انسانگرایان سکولار تجربههای عمیقی در زندگی دارند مشابه تجارب دینداران، ولی آنها را مانند دینداران تعبیر نمیکنند.
3: برخی انواع انسانگرایی، برای نمونه انسانگرایی مسیحی شامل باور به خدا هستند که به طور سنتی تعریف شدهاند. انسانگرایان سکولار ایده خدا و فراطبیعی را به خاطر غیرمنطقی بودن رد میکنند و باور دارند این مفاهیم برای حل کردن مسائل انسانی سودی ندارند.
4: درحالیکه برخی خود را اومانیست سکولار مینامند، برخی ترجیح میدهند که تنها از واژه اومانیست (انسانگرا) سود برند. انسانگرایی و انسانگرایی سکولار اشتراکات اصلی را دارا هستند. ولی انسانگرایی سکولار تاکید ویژه روی غیرمذهبی بودن آن دارد، ولی انسانگرایی آن را مهم نمیداند و انواع انسانگرایی بیدین ولی مذهبی را نیز دربر میگیرد. انسانگرایی خود را یک موضع زندگی میداند.
انسانگرایی سکولار مدرن:
در برخی از نقاط جهان، انسانگرایی سکولار خودش را در کشمکش با بنیاد گرایی دینی میابد به ویزه در مسئله جدایی دین از سیاست , جناحهایی از انسانگرایان سکولار، ادیان را خرافی، عقب افتاده و عامل کوته فکری میدانند؛ درحالیکه اکثریت بنیادگرایان دینی، انسانگرایی سکولار را تهدیدی برای ارزشهایی میدانند که به گفتهٔ آنها در داخل کتابهای دینیشان چون قران و انجیل وجود دارد.
بااینکه سازمانهای انسانگرایی سکولار در بسیاری از نقاط جهان وجود دارند، یکی از بزرگترین این سازمانها (نسبت به جمعیت) در نروز است.
چند تن از انسانگرایان سکولار نامی: ایزاک اسیموف, البر کامو, برتراند راسل, تسلیمه نسرین, ریچارد داوکینز, سلمان رشدی, فیلیب بولمن و...
(برگرفته از ویکی پدیا)
واژهٔ انسانگرایی سکولار در قرن بیستم برای روشن کردن تفاوت آن با انسانگرایی دینی درست شد. یک مفهوم مشابه «انسانگرایی علمی» است که ای ا ویلسون زیست شناس مشهور آن را چنین توصیف کرده است: «تنها جهانبینی که با افزایش دانستنیهای دانش درباره جهان واقعی و طبیعت می خواند».
اصول:
1,نیاز به آزمایش اعتقادات - این باور که ایدئولوزی ها,سنت ها,چه مذهبی چه سیاسی و چه اجتماعی,باید سبک و سنگین شوند,ازمایش شوند و تنها با ایمان باور نشوند.
2,خرد، مدرک و روش علمی -تعهد به استفاده از خرد انتقادی، مدارک واقعی علمی، روشهای تحقیق و تفحص به جز ایمان و عرفان و تصوف، برای یافتن راه حلها برای مشکلات انسان و پاسخگویی به مسائل مهم انسان.
3,کامیابی، رشد و خلاقیت - اهمیت و اولویت به کامیابی، رشد و خلاقیت برای اشخاص و کل نوع بشر.
4,جستجوی حقیقت -جستجوی مداوم برای یافتن حقایق عینی، با این درک که دانستنیهای نو و آزمایشهای تازه به طور همیشگی دریافت ناکامل ما را تغییر میدهند.
5,این زندگی -توجه به این زندگی و تعهد به معنادارکردن آن با فهم بهتر از خودمان، تاریخمان، پیشرفتهای عقلانی و هنری مان و نگرش کسانی که با ما متفاوت اند.
6,ارزشهای اخلاقی -پژوهش روی انواع اشخاص، قوانین اجتماعی و سیاسی اخلاقیات و رفتار، قضاوت دربارهٔ آنها بر پایهٔ توانایی آنها برای بهترکردن زندگی انسان و مسئولیت اشخاص.
7,ساختن جهان بهتر - تعهد به خرد، تبادل آزاد اندیشهها، نیکخواهی و تحمل نظرات. ترقی با ساختن جهانی بهتر برای خودمان و فرزندانمان.
انسانگرایی سکولار از چند جهت با انسانگرایی دینی متفاوت است:
1: انسانگرایان مذهبی روی مراسم مذهبی تاکید دارند. ولی انسانگرایان سکولار اغلب به این طور مراسم علاقهمند نیستند.
2: برخی انسانگرایان سکولار تجربههای عمیقی در زندگی دارند مشابه تجارب دینداران، ولی آنها را مانند دینداران تعبیر نمیکنند.
3: برخی انواع انسانگرایی، برای نمونه انسانگرایی مسیحی شامل باور به خدا هستند که به طور سنتی تعریف شدهاند. انسانگرایان سکولار ایده خدا و فراطبیعی را به خاطر غیرمنطقی بودن رد میکنند و باور دارند این مفاهیم برای حل کردن مسائل انسانی سودی ندارند.
4: درحالیکه برخی خود را اومانیست سکولار مینامند، برخی ترجیح میدهند که تنها از واژه اومانیست (انسانگرا) سود برند. انسانگرایی و انسانگرایی سکولار اشتراکات اصلی را دارا هستند. ولی انسانگرایی سکولار تاکید ویژه روی غیرمذهبی بودن آن دارد، ولی انسانگرایی آن را مهم نمیداند و انواع انسانگرایی بیدین ولی مذهبی را نیز دربر میگیرد. انسانگرایی خود را یک موضع زندگی میداند.
انسانگرایی سکولار مدرن:
در برخی از نقاط جهان، انسانگرایی سکولار خودش را در کشمکش با بنیاد گرایی دینی میابد به ویزه در مسئله جدایی دین از سیاست , جناحهایی از انسانگرایان سکولار، ادیان را خرافی، عقب افتاده و عامل کوته فکری میدانند؛ درحالیکه اکثریت بنیادگرایان دینی، انسانگرایی سکولار را تهدیدی برای ارزشهایی میدانند که به گفتهٔ آنها در داخل کتابهای دینیشان چون قران و انجیل وجود دارد.
بااینکه سازمانهای انسانگرایی سکولار در بسیاری از نقاط جهان وجود دارند، یکی از بزرگترین این سازمانها (نسبت به جمعیت) در نروز است.
چند تن از انسانگرایان سکولار نامی: ایزاک اسیموف, البر کامو, برتراند راسل, تسلیمه نسرین, ریچارد داوکینز, سلمان رشدی, فیلیب بولمن و...
(برگرفته از ویکی پدیا)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر